انسان مومن در عمر گرانمایه اش و در دنیای فانی بی وفای زود گذرش ، شاهراه نور الهی را در صراط مستقیم بر پایه اصول قرآن و تأسّی به اهلبیت علیهم السلام و تعمّق در علوم عقلی و نقلی و فهم معارف نجات بخش توحیدی در اسلام ناب محمدی با ایمان و خرد و عزّت ، غیرت و شجاعت تا شهادت و کسب رضایت و تقرّب لدنّی به پروردگار خویش دنبال می کند و در عبادت و اطاعت حق می کوشد و خود را به ظلمت و نکبت و فراموشی از مبدأ و مقصد حیات و نسیان خود و خدای خویش و پیروی از جهّال و سرکشان زمانه اش و تبعیّت بی چون و چرای فریبکاران و دسیسه سازان و نقشه پردازان خائن هزار چهره و دشمنان قسم خورده پیدا و ناپیدای دنیای خویش که به او و هیچ کس دیگر هم رحم نکرده برای ابراهیم جانش پشته هایی از هیمه های خشم و کینه ، آز و شهوت و بازیها و خوراکهایی زقّوم گونه و نوشیدنیهای سمّ و حمیم و قصر و قصورهای سراب گونه به ظاهر دیدنی و شنیدنی فراهم ساخته اند و مأموریت و نقشی برای هلاکت خویش بدست خویش را هم در این بازی زشت و نمایشگاه و فروشگاه فروش گوهر پاک الهی بثمن بخس بدو سپرده اند ، تا رشد و سلامتی و امنیت وی را به خطر افکنند و با او آن کنند که با خیل عظیم انسانی کرده اند ، داخل نمی کند و از خود بافته به خدا و خدا ساخته هجرت می کند… وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا ﴿80 / الاسرآء ﴾برداشت اول حسین پیراکه در پنجاه سالگی
احساس عزتمندی، در انتخاب میسر آینده جوان و پیمودن این مسیر بسیار اثرگذار است. نبودِ این احساس سبب می شود جوان احساس حقارت کند یا دچار اختلالات روانی و آسیب های اجتماعی و اخلاقی گردد.
اسلام نیز با تأکید بر عزتمندی مسلمانان، همواره به اموری سفارش کرده است که موجب افزایش عزت مسلمانان و دور شدن آنها از حقارت و ذلت می گردد. برخی جوانان، عزت را در امور ظاهری مانند مقام و ثروت می جویند، غافل از آنکه عزت هایی که از راه مادی به دست آید، ناپایدار و غیرقابل اعتماد بوده، انسان را تنها از عزتی زودگذر، کم مایه و ناچیز برخوردار می کند. پس عزت واقعی را باید در جایی دیگر یافت؛ سرچشمه تمام عزت ها، خداوند کریم است. «کسی که خواهان عزت و توانایی است (باید از خدا بخواهد؛ چراکه) تمام عزت و توانایی برای خداست». (فاطر: 10)